یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست/جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

حالیا خانه برانداز دل و دین من است/تا در آغوش که می‌خسبد و همخانه کیست

باده لعل لبش کز لب من دور مباد/راح روح که و پیمان ده پیمانه کیست

دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو/بازپرسید خدا را که به پروانه کیست

می‌دهد هر کسش افسونی و معلوم نشد/که دل نازک او مایل افسانه کیست

یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین/در یکتای که و گوهر یک دانه کیست

گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی تو/زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه کیست



غزل شماره ۶۷
6 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/02/22 - 01:47 در شعر و داستان